به نام طراح انسان
سلام
امیدوارم حالتون خوب باشه
نمیدونم از کجا شروع کنم.همیشه دلم میخواست داستان زندگی خودم و که پر از فرازو نشیب وخاطره های تلخ و شیرین بنویسم.رابطه خودم با خدا.طرز نگاهم به زندگی.رابطه عاطفیم با دوستام(دختر و پسر).آشنایم با کانون رهپویان وصال.عشق بازیم با امام رضا.اتفاقی که زندگیم رو دگر گون کرد.
آخه یه جمله معروفه که میگه (کمرنگ ترین جوهرها از ماندگار ترین حافظه ها ماندگارترند)
ولی چون نه سواد درست و حسابی داشتم نه رمان و داستان و از این جور چیزا زیاد خونده بودم هیچوقت نتونستم این آرزوم رو بر آورده کنم.تا اینکه یاد گرفتم وبلاگ بسازم.از لحظه اولی که به فکر ساختن وبلاگ شخصیم افتادم یه جرقه تو ذهنم خورد که این همون موقعیتی که دنبالش میگشتم.زودی وبلاگم رو ساختم و آماده شدم واسه نوشتن داستان زندگیم.
من میخوام تو این داستان بیشتر اتفاقات زندگیم رو تو قالب رابطه خودم و خدا بیان کنم البت اگه خدا یاری کنه و شما هم با نظراتتون من حقیر رو مورد لطفتون قرار بدید.آخه میدونید! وقتی میبینم داستان زندگیم خواننده داره خوب خیلی بیشتر مشتاق ادامه کار میشم.
با تشکر از کسی که ساختن وبلاگ رو به من آموزش داد.
نوکرت تا ابد دادو بیداد
بازدید دیروز: 2
کل بازدید :60684
سلام. من یه پسر تنهام میتونم بگم کسی رو دوست ندارم ولی مطمین نیستم.خیلی رفیق دارم.عاشق رنگ مشکیم از آبی هم خوشم میاد.شب رو دوست دارم.خیلی آهنگ گوش میدم.یه جورایی بهش معتادم.سوره اخلاص رو خیلی میخونم.مناجات مهدی سلحشورو خیلی دوست دارم.شعرو خیلی دوست دارم ولی هیچوقت یه شعرو کامل بلد نشدم.بازیگر مورد علاقم:هدیه تهرانیه.تیم مورد علام استقلاله.خواننده مورد علاقم خدا بیامورزتش اسمشو نمیارم.مناجات مسجد کوفه رو خیلی دوست دارم.229 عدد مورد علاقمه.اما در مورد دادوبیداد باید بگم وقتی میخواستم تو سایت کانون ثبت نام کنم قبلش با بابام بحث کرده بودم یه کم سیر سرش دادو بیداد کردم خدا منو ببخشه رو همین حساب گفتم اسمم رو بزارم دادو بیداد.البت از اون به بعد سعی کردم دیگه سر هیشکی دادو بیداد نکنم. همین
گاه نوشت های یک رهرو
نحل
بغض های نترکیده
من و خاطراتم
آلاء(نعمت های الاهی)
دیار یار
مهربان ترین یار
امام خمینی
در حضور حی
کوله بار
بی نشان